Telegram Group Search
‏۵ قانون برتر دنیا که دوسشون دارم:

۱- قانون مورفی:
از هرچی بیشتر بترسی، بیشتر اتفاق میفته.
۲- قانون کیدلین:
اگه بتونی یه مشکل رو به طور واضح رو کاغذ بنویسی، اون وقت اون موضوع نصفش حل شده.
۳- قانون گیلبرت:
بزرگترین مشکل در محل کار اینه که کسی بهت نمیگه که چیکار باید بکنی.
‏۴- قانون ویلسون:
اگه اطلاعات و هوش رو همیشه در درجه اول قرار بدی، اون وقت پول همین‌جوری میاد.
۵- قانون فالکْند:
وقتی مجبور نیستی که تصمیمی بگیری، پس تصمیمی نگیر.

کانال مدیریت ودیجیتال مارکتینگ_تبلیغات
https://www.tg-me.com/مدیریت و دیجیتال مارکتینگ/com.drebusiness
💢نشانه های نشخوارفکری

- تمرکز روی تغییر دادن چیزهایی که نمیتوان کنترل کرد.
- تصور کردن بدترین سناریو با نتیجه ممکن در ذهن.
- نگرانی بی وقفه و فکر کردن به اما و اگرها
- بی خوابی شبانه و احساس خاموش نشدن ذهن.
- احساس گیر کردن در زندگی و ناتوانی در پیشبرد اهداف.
- ترس از تصمیم های اشتباه و هیچ اقدامی نکردن.
- فکر کردن به شرایط و اتفاقات گذشته
- مرور بی وقفه اشتباهات قبلی در ذهن.
💢به بازخوردهای چه کسی اهمیت بدهید؟
💢انسان باید آن‌قدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند،
آن‌قدر باهوش باشد که از آن‌ها سود ببرد،
و آن‌قدر قوی باشد که آن‌ها را اصلاح کند ..

جان_ماکسول
☑️ بازاریابی معکوس

🔹 گاهی اوقات پیش می‌آید که «تقاضا برای محصول‌تان بیشتر از توان عرضه شماست»؛ مثل شرایطی که کارخانه‌های خودروسازی با آن مواجه‌اند

🔸 در این شرایط، شما به عنوان یک بازاریاب حرفه‌ای باید تقاضا برای محصول‌ یا خدمت‌تان را کاهش بدهید

🔹 به کاهش تقاضا برای یک محصول یا خدمت اصطلاحاً بازاریابی معکوس (Demarketing) می‌گویند که برخلاف بازاریابی، شرکت سعی می‌کند فروش یک محصول یا خدمت را به هر دلیلی کاهش دهد

🔸 اصلی‌ترین استراتژی‌های بازاریابی معکوس:

1️⃣ حذف برخی از ویژگی های محصول یا خدمت در زمان اوج تقاضا

2️⃣ پولی کردن برخی از ویژگی های محصول یا خدمت در زمان اوج تقاضا

3️⃣ افزایش قیمت محصول یا خدمت به صورت موقت و در زمان اوج تقاضا یا کاهش قیمت محصول یا خدمت به صورت موقت و در زمان افت تقاضا

4️⃣ سخت کردن فرایند خرید محصول یا خدمت

5️⃣ حذف خدمات ارزش افزوده همراه محصول یا خدمت در زمان اوج تقاضا یا ارائه خدمات ارزش افزوده بیشتر در زمان افت تقاضا

6️⃣ حذف یا کاهش گارانتی و خدمات پس از فروش در زمان اوج تقاضا یا افزایش گارانتی و خدمات پس از فروش در زمان افت تقاضا

7️⃣ افزودن عوارض، مالیات یا موارد این چنینی در زمان اوج تقاضا

8️⃣ محدود کردن شبکه های عرضه محصول یا خدمت در زمان اوج تقاضا

9️⃣ توقف یا کاهش شدید تبلیغ محصول یا خدمت یا محدودسازی تبلیغات آن


📍
☑️معنی رنگ ها در لوگو

🔹انتخاب رنگ لوگوی کسب و کار خود تا حد زیادی به فعالیت‌ها، محصولات و مخاطبان شما بستگی دارد. برای مثال آبی رنگ مورد علاقه 57 درصد مردان و 37 درصد زنان است؛ بنابراین اگر مخاطبان شما بیشتر مردان هستند و در حوزه مالی فعالیت می‌کنند (می‌خواهید حس امنیت و اعتبار به مخاطب بدهید)، بدون شک آبی انتخاب خوبی است. کسب و کارهایی که در حوزه محیط زیست، محصولات ارگانیک یا مالی فعالیت می‌کنند نیز می‌توانند از رنگ سبز بهره بگیرند.

پیشنهاد می‌شود از حداقل دو رنگ در لوگوی خود استفاده کنید چراکه برای طراحی بسته‌بندی محصولات، وب‌سایت، کارت ویزیت و سایر اقلام سازمانی دستتان بازتر خواهد بود.
☑️آیا اهداف فروش‌تان به قدر کافی هوشمند است؟


👈هدف فروش هوشمند:

1️⃣ دقیق است: هدف فروش دقیقی را برای خودتان بنویسید نه هدف مبهم و کلی.
❇️هدف «جذب مشتری جدیدی که تا پایان ماه جاری حداقل یک بار خرید کند » خیلی دقیق‌تر از «جذب مشتری جدید» است


2️⃣ قابل اندازه‌گیری است: هدف فروشی که در آن عدد نباشد، هدف نیست.
❇️هدف «جذب 3 مشتری جدید که تا پایان ماه جاری حداقل یک بار خرید کنند» یک هدف قابل اندازه‌گیری است


3️⃣ واقعی است: تعیین هدف با خیال پردازی تفاوت دارد.
❇️اگر در 6 ماه گذشته حتی یک مشتری جدید هم جذب نکرده‌اید، هدف جذب 3 مشتری جدید غیرواقعی است


4️⃣ با هدف‌های شرکت مرتبط است: هدف فروش باید با اهداف شرکت هماهنگ باشد.
❇️اگر شرکت روی حفظ مشتریان فعلی و فروش بیشتر به آنها تاکید دارد، نباید هدف «جذب مشتری جدید» را انتخاب کنید


5️⃣ زمان‌بندی شده است: باید هدف را به صورت دقیق زمان‌بندی کنید.
❇️هدف «جذب 1 مشتری جدید تا پایان هفته آینده» یک هدف زمان‌بندی شده است.



📍
💢نحوه کار با افراد تازه وارد:
وقتی افراد جدیدی به تیمتان اضافه می شوند وظیفه دارید که سریع تشویق شان کنید‼️

در 30 روز اول کاری شان بیشتر کنارشان باشید؛ هدف هایشان و دلایل شراکت در این کار را به یادشان بیاورید و موفقیت های کوچک و بزرگ شان را جشن بگیرید‼️
همیشه یادتان باشد اولین تماس تلفنی کاری، اولین جذب مشتری یا ثبت نام اولین ورودی تان چطور بود و چه هیجانی داشتید.
نکته ای که نباید یادتان برود این است که هیچ وقت به جای آن ها کار نکنید، باید خودشان کار کنند؛ در جلسات مشارکت شان دهید، درباره ی چگونگی ادامه لیست شان به آن ها ایده دهید، راهکار های جدید فروش را به آن ها آموزش دهید و...
💢مهربانی هیچ جایگاهی در مذاکره ندارد

👈لیگ تامپسون در کتاب خود به نام «53 اصل مذاکره» می‌نویسد:

👈فرض کنید در حال مذاکره بر سر تقسیم یک کیک با کسی هستید که او را قبول دارید و تحسین می‌کنید. در تقسیم این کیک، چه سهمی از آن را برای خودتان برمی‌دارید و چقدر را به طرف مقابل می‌دهید؟ احتمالاً می‌گویید نصف کیک را برای خودتان برمی‌دارید و نصف دیگر آن را به طرف مقابل می‌دهید

👈حالا فرض کنید با کسی بر سر تقسیم همان کیک مذاکره می‌کنید که نسبت به وی بی‌اعتمادید و به وی احترام نمی‌گذارید. در این حالت، چه سهمی از کیک را برای خودتان برمی‌دارید و چقدر آن را به طرف مقابل می‌دهید؟ احتمالاً می‌کوشید سهم بیشتری را برای خودتان بردارید و کمترین سهم را به طرف مقابل بدهید

👈در حالت اول، می‌خواهید کیک را بین خودتان و طرف مقابل به صورت مساوی تقسیم کنید که نشان می‌دهد حاضر نیستید از سهم‌تان بگذرید. در حالت دوم هم که قطعا از سهم‌تان نمی‌گذرید

👈این دو وضعیت کاملاً متضاد، نکته مهمی را در مذاکره آشکار می‌کنند: در مذاکره، مستقل از این که طرف مقابل را دوست داریم یا از او متنفریم، سعی می‌کنیم منافع‌مان را به صورت حداکثری تامین کنیم

👈به بیان دیگر، اگر به طرف مقابل احترام بگذاریم، تلاش می‌کنیم انصاف را رعایت کنیم ولی اگر به این گونه نباشد، به احتمال زیاد انصاف را رعایت نمی‌کنیم

👈این مثال‌ فرضی نشان می‌دهد که مهربانی، علاقه و احترام به طرف مقابل و تلاش برای حفظ رابطه با او، نقش چندانی در یک مذاکره ندارد و نباید تصور کنیم این عوامل روی شیوه مذاکره طرف مقابل‌مان تاثیر می‌گذارد

👈به بیان دیگر، خیلی ساده‌لوحانه است که فکر کنیم طرف مقابل چون به ما علاقه دارد و به ما احترام می‌گذارد، پس حاضر است از منافع‌اش بگذرد

👈پس همواره در مذاکره باید به این موضوع فکر کنیم که قرار نیست نه ما و نه طرف مقابل‌مان از منافع‌مان بگذریم چون به یکدیگر علاقه داریم و به هم احترام می‌گذاریم

👈به همین دلیل است که می‌گویند دوستی جای خود، مذاکره حرفه‌ای هم جای خود

مارکتینگ آز
واقعا هيچ متنى نميتونه اين شاهكار هنرى رو توصيف كنه، فقط بايد نگاه كرد و نگاه كرد...

تلفیق شگفت انگیز رنگ و نور در سقف مسجد آقا بزرگ كاشان كه در زمان اغامحمدخان قاجار ساخته شده است. 🕌👌
مشهور ترین تکنیک‌های مدیریت زمان

۱ - تکنیک GTD

شاید بتوان گفت GTD مشهورترین تکنیک مدیریت زمان در دنیا باشد. ایده اصلی این تکنیک آن است که شخص ابتدا باید کارها را از ذهن خود خارج کند و روی کاغذ بیاورد؛ با این کار ذهن تنها روی کارهای نوشته شده تمرکز خواهد کرد و از یادآوری اینکه چه کاری باید انجام دهد رها می شود.

۲ - تکنیک Pomodoro

این تکنیک یک روش ایتالیایی است که یاد گرفتن آن چندان زمان زیادی نمی‌برد.
در این روش شما با استفاده از یک تایمر انجام کارها را به محدوده های ۲۵ دقیقه ای تقسیم کرده و بین هر ۲۵ دقیقه ۳ تا ۵ دقیقه زمان استراحت قرار دارد و سپس کار بعدی شروع می شود.

۳ - تکنیک تمرکز فرانکلین کاوی

مبنای این روش اولویت بندی کارها می‌باشد.
کارها را براساس سرعت انجام در یک ماتریس طبقه بندی می‌کنیم. با مشخص کردن کارهای کم اهمیت تر بیشتر بر روی کارهایی تمرکز کنیم که ارزش بالاتری دارد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این درسته انگیزه محرک قوی برایِ پیشرفته اما گاهی ممکنه میزانِ انگیزمون در طول زندگی کم بشه و معیار ثابتی نیست،اما در مقابلِ اون نظم شاید محرکِ پر قدرتی نباشه ولی ثبات داره و میتونه مارو راحت تر به هدفمون نزدیک کنه،هردوی این ها مکمل هم هستن اما فکر میکنم برای رسیدن به هدفِ خاصی خودِ نظم هم به تنهایی میتونه کارش رو درست انجام بده.
*👇چگونه مدیران، تبدیل به رهبر می‌شوند؟*

مقاله ای از مجله مدیریتی هاروارد
Harvard business review

🌒بسیاری از ستاره‌ های برجسته در شرکت‌ها، زمانی که از رهبری یک عملیات به رهبری یک سازمان منصوب شده و برای اولین بار مسئولیت سود‌ و‌ زیان و نظارت بر کل عملیات سازمان را به عهده می‌گیرند، دچار لغزش می‌شوند. به منظور درک واقعیت، با نگاهی عمیق به این نقطه عطف بحرانی، مصاحبه‌های جامع و گسترده‌ای با بیش از ۴۰ مدیر اجرایی انجام شد.

نتایج نشان داد برای اینکه این جابه‌جایی با موفقیت انجام شود، مدیران باید به شیوه‌ای زیرکانه‌ تغییراتی در مهارت‌های رهبری خود ایجاد کنند که می‌توان از آن به عنوان هفت مرحله گذار یاد کرد:

🌎گذار از یک متخصص به رهبری با دانش کلان عمومی:
✔️اولین چالش، تغییر از رهبری یک واحد ساده به نظارت بر کل عملکرد کسب‌وکار است. رهبران سازمانی باید قادر باشند اولا تصمیماتی اتخاذ کنند که برای کل کسب‌و‌کار مفید باشد،
ثانیا استعداد افراد تیم خود را ارزیابی کنند. رهبران باید بتوانند به زبان تمامی بخش‌های سازمانی صحبت کرده و در صورت لزوم مفاهیم را تفسیر کنند و از معیارهای مناسبی جهت ارزیابی و به کارگیری افراد در زمینه‌هایی که خود تخصص ندارند، بهره گیرند.

🟫گذار از یک تحلیل‌گر به فردی با قابلیت ایجاد ائتلاف بین اجزا:
اولین مسوولیت رهبران سازمانی، جذب، توسعه و مدیریت افرادی است که در فعالیت‌های خاص کسب‌وکار مهارت دارند. هنر رهبر سازمانی، توانایی ایجاد یکپارچگی بین دانش جمعی تیم‌ها و برقراری توازن مناسب جهت حل مسائل مهم سازمانی است.

🟧گذر از یک فرد ماهر و باتدبیر به یک استراتژیست:
رهبرانی که از آنها به عنوان رهبرانی با تاکتیک قوی یاد می‌شود، همواره پرورش سه مهارت تغییر سطح، درک الگوها و شبیه‌سازی ذهنی را مدنظر دارند. تغییر سطح به معنی توانایی شناسایی زمان مناسب برای تمرکز بر جزئیات یا تمرکز بر کلیات به طور جداگانه و چگونگی ایجاد ارتباط بین این دو می‌باشد. درک الگوها به معنی توانایی ایجاد تمایز بین روابط سببی و سایر عوامل مهم در کسب‌وکارهای پیچیده و محیط اطراف آن است و شبیه‌سازی ذهنی نیز به معنی توانایی پیش‌بینی واکنش‌های ممکن از سوی عوامل کلیدی خارج از سازمان (شامل رقبا، قانون‌گذاران، رسانه‌ها و عموم) نسبت به تصمیمات سازمان و تعیین بهترین استراتژی می‌باشد.

🟨گذار از یک آجرچین به یک معمار چیره دست.
رهبران، همزمان با ارتقا به سطوح بالای سازمانی، نسبت به طراحی و تغییر معماری سازمان خود، استراتژی، ساختار، فرآیندها و مبانی مهارتی مسوولیت پیدا می‌کنند. برای تبدیل شدن به یک معمار سازمانی موثر، آنها باید تفکر سیستماتیک داشته باشند.

🟪گذار ِاز یک حلال مشکلات به یک قانون‌ گذار.
هر چند که اکثر مدیران در زمینه حل مشکلات در سازمان بسیار توانمند هستند؛ با این وجود، زمانی که رهبران سازمانی می‌شوند، ‌باید کمتر بر حل مشکلات تمرکز کرده و توجه خود را به تعریف مشکلاتی که سازمان باید به مقابله با آنها بپردازد، معطوف کنند.

گذار از یک جنگجو به یک دیپلمات.
دیپلمات‌های شرکت‌های بزرگ از ابزار های دیپلماسی، شامل مذاکره، ترغیب، مدیریت تعارض و ایجاد اتحاد، برای شکل دادن به محیط کسب‌‌وکار به منظور حمایت از اهداف استراتژیک بهره می‌گیرند. در این راستا، آنها با رقبای خود، همکاری می‌کنند.

🌑گذار از نقش یک حامی به فردی با نقش رهبری.
در نهایت، تبدیل شدن به یک رهبر سازمانی حرکت زیر چراغ روشن است. مدیران در همه سطوح تاحدی نقش الگو را ایفا می‌کنند؛ اما در سطح سازمانی تاثیر آنها بسیار زیاد است، به طوری‌که همه افراد به چشم الگوی رفتارها و نگرش‌های «صحیح» به آنها می‌نگرند.
💢۱۲ توصیه برای اولین روز شغل جدید

🔸اولین‌ها همیشه هیجان‌انگیزند؛ مثل اولین روز شغل جدید یا رانندگی برای اولین بار. در اولین روز شغل جدید احتمالا هیجان‌زده‌اید و می‌خواهید بهترین باشید؛ در هر دقیقه به هزار چیز فکر می‌کنید، اتفاقاتی را که ممکن است رخ دهند تصور می‌کنید و بابت ملاقات با همکاران جدید اضطراب دارید. در این مقاله، ۱۲ توصیه برای شروع خوب کار جدید ارائه می‌دهیم. با رعایت این نکات می‌توانید مثل حرفه‌ای‌ها مشغول به کار شوید.

🔺درباره محل کار جدیدتان اطلاعات کافی به دست آورید

اگر قبل از اولین روز شغل جدید سایت و شبکه‌های اجتماعی شرکت را بررسی کنید، تا حدودی با محیط کارتان آشنا می‌شوید و دیگر نیازی نیست همه‌چیز را از همکارانتان بپرسید.

🔺تصمیم بگیرید که خودتان را چطور معرفی کنید

پیش از حضور در محیط جدید، برای معرفی خودتان در چند جمله کوتاه تمرین کنید و تصمیم بگیرید که چه رفتاری خواهید داشت. مثلا بعد از معرفی، با همکاران جدید دست می‌دهید یا نه؟

🔺لباس مناسب انتخاب کنید

در اولین روز شغل جدید، همکاران با کنجکاوی بیشتری به شما توجه می‌کنند؛ به همین دلیل ظاهرتان بیشتر از هر روز دیگری اهمیت دارد. لباسی که انتخاب می‌کنید، باید متناسب با جایگاه شغلی شما و عرف محل کار جدید باشد.

🔺به‌موقع در محل کار حاضر شوید

از روزهای قبل بهترین مسیر رسیدن به محل کارتان را مشخص کنید و بسنجید که برای آماده‌شدن و طی‌کردن مسافت خانه تا محل کار چقدر زمان نیاز دارید. بهتر است ۵ تا ۱۰ دقیقه زودتر از زمان مقرر به محل کارتان برسید.

🔺با دیگران ارتباط برقرار کنید

در شرکت‌های کوچک احتمالا به‌راحتی می‌توانید با همه همکاران آشنا شوید، اما در شرکت‌های بزرگ نیازی نیست با همه آشنا باشید و شناخت تیم همکارانتان کافی است. لبخندزدن را فراموش نکنید، به همه افراد حاضر در محیط به یک اندازه توجه کنید و احوالپرسی و آشنایی را طولانی نکنید.

🔺میز کارتان را بچینید

بعد از آشنایی با همکاران، احتمالا میز کارتان به شما نشان داده می‌شود. وسایلتان را روی میز بچینید، محیط را بررسی کنید و اگر سؤالی درباره قوانین و فرایندهای شرکت دارید، از همکاران خود بپرسید.

🔺فعال باشید

شما می‌دانید در سازمان چه جایگاهی دارید و در کل باید چه وظایفی را انجام دهید، پس از همان ابتدا مشغول به کار شوید و خودکار باشید. اگر در انجام وظایفتان سؤالی دارید، از همکاران‌تان بپرسید. بهتر است در روزهای اول کار، از ارائه انتقاد و پیشنهاد خودداری کنید.

🔺به‌اندازه سؤال بپرسید

وقتی تازه‌واردید، همکاران شما می‌دانند که باید به سؤالات‌تان پاسخ بدهند و به شما برای آشنایی با محیط جدید کمک کنند، اما این بدان معنا نیست که درباره هرچیز کوچکی سؤال بپرسید. به یاد داشته باشید که سؤال‌نپرسیدن و بیش از اندازه سؤال‌پرسیدن به یک اندازه مشکل ایجاد می‌کنند.

🔺به همه‌چیز توجه کنید

در اولین روزهای شغل جدید باید سراپا چشم و گوش باشید و به جزئیات توجه کنید. مثلا بررسی کنید همکارانتان چه زمانی ناهار می‌خورند یا کدام افراد با هم صمیمی‌ترند.

🔺خودتان باشید

نیازی نیست برای تحت‌تأثیر قراردادن دیگران خودتان را تغییر دهید. به یاد داشته باشید که کارفرما شما را استخدام کرده است و تصور می‌کند برای جایگاه مدنظر مناسبید. پس خودتان باشید و به هیچ‌چیز تظاهر نکنید.

🔺از زبان بدن استفاده کنید

بخش مهمی از برقراری ارتباط در اولین روز شغل جدید، به زبان بدن شما برمی‌گردد. با زبان بدنتان به دیگران نشان دهید در دسترس هستید و از صحبت‌کردن و برقراری ارتباط با آنها استقبال می‌کنید.

🔺در پایان اولین روز کاری، خداحافظی کنید و بازخورد مثبت بدهید

بعد از پایان اولین روز کاری احتمالا مافوق شما یا همکارانتان نظرتان را می‌پرسند. بازخورد مثبت بدهید و از آنها بابت پاسخگویی به سوالات‌تان و کمک آنها تشکر کنید. پیش از خروج از محل کار نیز با مافوق و همکاران نزدیک خود خداحافظی کنید.

منبع: indeed
📌۷ عادت کوچکی که شما رو جذاب‌تر می‌کنه:

۱. وقتی کسی بهت کمک می‌کنه حتماً ازش تشکر کن.
۲. نسبت به کوچک‌ترین چیزها و اتفاقات احساس خوشی و رضایت داشته باش.
۳. رفاقت‌ها و روابطت رو تو اولویت قرار بده.
۴. با آدم‌ها عمیقاً درارتباط باش و سر حرفت بمون و زیر قولت نزن.
۵. جسم و بدنت رو با غذای خوب و مفید تغذیه کن.
۶. ارزش و شأن خودت رو بدون و چیزی که لایقش هستی رو بپذیر.
۷. آدم‌ها رو به‌خاطر اشتباهاتشون ببخش و دسترسیشون به زندگیت رو محدود کن.

🍃 https://www.tg-me.com/مدیریت و دیجیتال مارکتینگ/com.drebusiness
تصور کنید یک تکه یخ روی میز جلوی شما قرار دارد. اتاق سرد است و می‌توانید نفس کشیدن خودتان را ببینید. در حال حاضر دمای اتاق منفی ۵ درجه است. دمای اتاق به شکل بسیار آرامی بیشتر می شود: منفی ۵ درجه، منفی ۴ درجه، منفی ۳ درجه...
تکه یخ همچنان روی میز جلوی شماست: منفی ۲ درجه، منفی ۱ درجه، صفر درجه...

هنوز هیچ اتفاقی نمی‌افتد. سپس در دمای ۱ درجه، یخ شروع به ذوب شدن می‌کند. یک تغییر یک درجه ای که به نظر هیچ تفاوتی با درجه حرارت قبل از آن ندارد، باعث تغییر بزرگی شده است.

لحظات با شکوه، اغلب در نتیجه‌ی بسیاری از اقدامات قبلی هستند
در مراحل اولیه و میانه ای هر تلاشی، اغلب یک دره ناامیدی وجود دارد.

شما انتظار دارید که به صورت خطی پیشرفت داشته باشید و ناامید‌‌کننده است که تغییرات در روزها، هفته‌ها، و حتی ماه‌های اول چقدر بی‌اثر به نظر می‌رسند. احساس می‌کنید به جایی نمی‌رسید
اما این اصل را به یاد داشته باشید: قدرتمندترین و ماندگارترین نتایج زود به دست نمی‌آیند.
کتاب خرده عادت‌ها/جیمز کلییر
@drebusiness
‏۵ قانون برتر دنیا که دوسشون دارم:

۱- قانون مورفی:
از هرچی بیشتر بترسی، بیشتر اتفاق میفته.
۲- قانون کیدلین:
اگه بتونی یه مشکل رو به طور واضح رو کاغذ بنویسی، اون وقت اون موضوع نصفش حل شده.
۳- قانون گیلبرت:
بزرگترین مشکل در محل کار اینه که کسی بهت نمیگه که چیکار باید بکنی.
‏۴- قانون ویلسون:
اگه اطلاعات و هوش رو همیشه در درجه اول قرار بدی، اون وقت پول همین‌جوری میاد.
۵- قانون فالکْند:
وقتی مجبور نیستی که تصمیمی بگیری، پس تصمیمی نگیر.
https://www.tg-me.com/مدیریت و دیجیتال مارکتینگ/com.drebusiness
🍃
بُز را بکش تا تغییر کنی...!

روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. شبی را در خانه ی زنی با چادر محقر و چند فرزند گذراندند واز شیر تنها بزی که داشت خوردند. مرید فکر کرد کاش قادر بود به او کمک کند، وقتی این را به مرشد خود گفت او پس از اندکی تامل پاسخ داد: "اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد
و بزشان را بکش!".

مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت و شبانه بز را در تاریکی کشت ...
سال ها گذشت و روزی مرید و مرشد وارد شهری زیبا شدند و سراغ تاجر بزرگ را گرفتند که زنی بود با لباس های مجلل و خدم و حشم فراوان. وقتی راز موفقیتش را جویا شدند، زن گفت سال ها پیش من تنها یک بز داشتم ویک روز صبح دیدیم که مرده. مجبور شدیم برای گذران زندگی هر کدام به کاری روی آوریم. فرزند بزرگم یک زمین زراعی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا و دیگری با قبایل اطراف داد و ستد کرد... مرید فهمید هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن مانع رشد و تغییرمان است و باید برای رسیدن به موفقیت و تغییرات بهتر آن را قربانی کرد.

بُز شما چیست!؟

🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدئو امروز از مرز سه میلیون لایک هم گذشت

یه تحقیق ده ساله در چند کشوری که در قاره‌های مختلف بودن انجام میشه و نشون میده افراد در شرایط مشترک دقیقا همون کاری رو میکنن که مثلا یک نفر در یک قاره دیگه میکنه. یعنی این کارها؛ کارهاییه که مرز نداره.
جالب بود گفتم شماها هم ببینین.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://www.tg-me.com/مدیریت و دیجیتال مارکتینگ/com.drebusiness
2024/06/06 23:09:23
Back to Top
HTML Embed Code: